نشست «طوفان‌الاقصی؛ تاثیرها و پیامدها»

10 11 2024 04:10

کد خبر : 23303738

تعداد بازدید : 504

نشست «طوفان‌الاقصی؛ تاثیرها و پیامدها» در روز دوشنبه 30 مهر 1403 در دانشکده مطالعات جهان برگزار شد.

​​​​​​​اولین سخنران این نشست دکتر جواد شعرباف، مدیر گروه مطالعات غرب آسیا و جنوب آفریقا در دانشکده مطالعات جهان، بود. او در سخنرانی خود با عنوان «کلیشه‌زدایی از شناخت اسرائیل» ابتدا با نشان دادن کلیپی از شهید یحیی ابراهیم سنوار، رهبر جنبش حماس، گفت: آنها در راه آزادی کشورخود از اشغال تلاش می‌کردند و این فیلم که خود اسرائیلی ها آنها را منتشر کرده اند ادعاهای غلط درباره بهره مندی او از شبکه عظیم محافظان، زندگی در حلقه سپر انسانی اسرا و گروگان ها، اختفا و پناه گرفتن او در تونل ها در زمان درگیری را اثبات می کند. او رهبر نهضت آزادی بخشی بود که بر اساس استانداردهای جهانی حق دفاع مشروع از وطن خویش داشت و برای ختم اشغالگری هر کاری که مناسب می دانست انجام داد. وی سپس از حضار خواست تا یک دقیقه به احترام آنها و شهدای غزه ایستاده و برای پیروزی ایشان در جنگ علیه دشمنان، دعا کنند.

او در ادامه گفت: در طول تاریخ همه کسانی که کار نهضت آزادی‌بخش انجام داده اند، از کشور و ملت خود دفاع کرده و فعالیت آنها و در راستای امنیت و دفاع ملی بوده است. برای حفظ استقلال و ایستادن در برابر اشغالگری و برای زیست محترمانه و با کرامت چاره‌ای جز خون دادن نیست. وی در این خصوص به تجربه جنگ ایران با عراق و ۳۰۰ هزار کشته آن و یک و نیم میلیون کشته جنگ الجزایر اشاره کرد.

سپس وی در پرداختن به موضوع سخنرانی خود با طرح این سوال که چرا ذهن ایرانیان در شناخت اسرائیل درگیر کلیشه می‌شود، ابتدا در تعریف کلیشه گفت: کلیشه مطلبی است که در اثر تکرار و تجربه، دهان به دهان در طول سنوات در اذهان تجمیع شده و تبدیل به قالبی می‌شود که اگر چه گاهی به درک و فهم آن شخص یا پدیده کمک می‌کند ولی بسیاری اوقات مانع فهم درست ما می‌شود. بسیاری از ما براساس کلیشه‌ها فهم ناقص و ناکارآمدی داریم و بر مبنای آنها مواردی را تجویز می کنیم.

این استاد دانشگاه کلیشه‌ها را راهزن اندیشه دانست و آنها را به دو نوع مثبت و منفی تقسیم کرد و گفت: اذهان مخاطبان ما در شناخت اسرائیل در سطوح مختلف تصمیم گیرنده، تصمیم ساز، فعالان سیاسی، احزاب و مدیران از نوع کلیشه منفی است.

وی سپس به تعدادی از کلیشه‌های رایج در ایران اشاره کرد. نظیر، طولانی شدن جنگ به خاطر فرار نتانیاهو از دادگاه؛ فروپاشی ائتلاف با کنار کشیدن نتانیاهو؛ ناتوانی اسرائیل در جنگ درازمدت در حالی که دشمن را نباید بزرگنمایی کرد ولی باید شناخت و در صورت شناخت می‌توان با او مقابله کرد؛ مهاجرت معکوس اسرائیلی‌ها، درحالی‌که آنها دو تابعیتی هستند و در صورت بروز بحران به کشور دیگر رفته و بازمی‌گردند؛ موضوع جنگ را به شخص نتانیاهو محدود می کنیم؛ در صورتی که عملیات آنها مجموعه تلاش احزاب مختلف است و آنها طبق برنامه‌های چند ساله عمل می‌کنند.

در پایان او با توجه به امنیتی بودن جامعه اسرائیل و دسترسی ناچیز به اسرائیل در سطوح مختلف پیشنهاد داد: برای شناخت بهتر نحوه عملکرد دشمن تاسیس مکان‌هایی چون اندیشکده‌ها و موسساتی که در این زمینه مطالعه می‌کنند لازم به نظر می‌رسد. او همچنین بر لزوم پایه‌گذاری رشته مطالعات مقاومت، مطالعات فلسطین اشغالی و زبان عبری از مقطع کارشناسی در دانشگاه‌ها تاکید کرد.

دکتر حسن احمدیان سخنران بعدی نشست بود. او سخنرانی خود با عنوان «چشم‌انداز راهبردی منطقه؛ یک سال پس از طوفان‌الاقصی» را با اشاره به صحبت‌های دکتر شعرباف آغاز کرد و گفت: تحلیل‌ها عمدتا مبتنی بر فهم‌های گذشته است به همین دلیل این کلیشه‌ها هم‌چنان اثرگذار است.

 او به دنبال نگاهی کلی به روندهای منطقه پیش از عملیات ۷ اکتبر و بازیگران اصلی و موازنه‌های موجود بین ایران، مقاومت و اسرائیل گفت: پیش از ۷ اکتبر فضای راهبردی منطقه به سمت سود راهبردی اسرائیل، عادی‌سازی و ادغام در منطقه بود. در سطح سیاسی و نظامی، عادی‌سازی رخ داد. اسرائیل، آمریکا را فرمانده مرکزی دانسته و از این طریق زیر چتر آمریکا و کشورهای شورای همکاری و آن جبهه‌ای که تصور می‌شد در مقابل ایران در حال تشکیل است در حال فعالیت بود.

وی افزود: در سطح اقتصادی، کریدور موازی فضای عادی‌سازی را نهادینه کرد. عادی‌سازی با عربستان می‌توانست فضا را به این سمت تشدید کند. کشورهای عرب از بحث صلح در برابر زمین که از سال ۱۹۶۷ محور بحث‌ها بود گذشته و عادی‌سازی را بدون پیش شرط پیش بردند.

او در مورد روند برنامه‌های آمریکا در منطقه تا پیش از عملیات 7 اکتبر گفت: در ارتباط با ایران فضای تعاملی جای خود را به فضای تقابلی داده بود. فشار اقتصادی بالا و فضای نظامی و امنیتی پیرامون ایران شکل گرفته و در هماهنگی با اسرائیل و کشورهای همکاری خلیج فارس پیش می‌رفت. در مجموع چالش‌های محیط راهبردی ایران به طور پیوسته و تدریجی در حال افزایش و تمرکز بر محور مقاومت و متحدان ایران بود و حضور اسرائیل در پیرامون سرزمین ایران خیلی جدی شد.

عملیات 7 اکتبر به اعتقاد وی اسرائیل را درگیر فضای داخلی و پیرامونی کرد؛  یعنی همان فضای فرسایشی در محیط خاکستری بین ایران و اسرائیل که راهبرد ایران مبتنی بر آن است. او در مورد اتفاقات دیگر پس از 7 اکتبر اضافه کرد: برنامه‌های قبلی به دلیل توقف موقت عادی‌سازی اسرائیل و عربستان متوقف شدند. موازنه تهدید و چالش در محیط راهبردی اسرائیل ایجاد شد. چالش‌هایی در مورد ایران در حال افزایش بود. موازنه‌ای در مقابل اسرائیل هم ایجاد شد. کشورهای عربی تا حد زیادی از این درگیری جدا شدند و در حال صبر و انتظار هستند تا تصمیم‌های راهبردی جدی‌تری بگیرند. عمده تحول در موازنه بین اسرائیل، محور مقاومت و بطور مشخص ایران است.

او کلیشه‌های قدیمی را بی‌ارتباط به وضع فعلی و راهبردی دانست و گفت: بازیگری راهبردی اسرائیل در منطقه از منظر دکترین امنیت ملی است. اسرائیل سند دکترین امنیت ملی ندارد ولی می‌توان آن را از اصولی که عملیاتی می‌کند استخراج کرد. اصولی که از دوره تاسیس در جریان بوده و فرهنگ راهبردی اسرائیل است.

وی در تشریح برخی از این اصول گفت: مبنای این اصول آن است که اسرائیل اقلیتی است که در میان اکثریتی که نگاه خصمانه به اسرائیل دارند حضور دارد. بنابراین باید خودش را در برابر این اکثریت واکسینه کند و راهکار آن داشتن ارتشی قوی، مقتدر و بزرگ است. دلیل تشکیل ارتش ذخیره، تفکر داشتن ارتش بزرگ است که سه برابر ارتش دائمی اسرائیل است و در بحران‌ها می‌تواند وارد عمل شود.

بنا به اظهارات احمدیان، صنعت نظامی پیشرفته پیشتاز صنایع اسرائیل است. همچنین داشتن یک متحد نیرومند مانند ایالات متحده همیشه یکی از راهبردهای اسرائیل بوده است تا به لحاظ تاثیرگذاری در سطح بین‌المللی بقا و دوام داشته باشد.

به بیان وی، ساختار امنیتی نیرومند اسرائیل همیشه در برابر تهدیدات اطراف و انجام عملیات‌های پیش‌دستانه آماده است. او افزود: اگر احساس کنند تهدیدی در آینده به ضرر آنها خواهد بود سریع وارد عمل می‌شوند. اصل دیگر بردن جنگ به سرزمین دشمن به دلیل عمق استراتژیک بسیار محدود اسرائیل است. این دکترین تا حدی در امنیت ملی اسرائیل اثرگذار بود ولی عملیات ۷ اکتبر این دکترین را به چالش کشید.. احمدیان برخی از تاثیرات عملیات 7 اکتبر را برشمرد: 1- امنیت اسرائیل را به چالش کشید. 2- مقاومت وارد سرزمین‌هایی شد که اسرائیل تصور نمی‌کرد. 3- ارتش بزرگ اسرائیل کارکردی در پیشگیری از این تحول نداشت. 4- عدم کارکرد جنگ کوتاه‌ مدت که یکی از اصول و مسائل راهبردی بنیادین در اصول مدنی اسرائیل است.

 وی اظهار داشت اسرائیل پس از حادثه 7 اکتبر معتقد است پیش‌دستی باید جای خود را به پیشگیری بدهد. پیشگیری از ایجاد ساختاری که باعث چالش و تهدید علیه اسرائیل خواهد شد. نتانیاهو در مورد حماس، حزب‌الله و گفتمان در برابر ایران گرایش به بازبینی دارد.

 او ادامه داد: اگرچه حماس ضرباتی به اسرائیل وارد کرد ولی ضربات دریایی از جانب اسرائیل بیشتر بود و موجب افزایش فشار به اعضای محور مقاومت شده بود و روابط درون این محور را تهدید کرد.  ولی با این حال کارکرد محور مثبت بوده است. او ادامه جنگ فرسایشی، فشار بر اسرائیل در محور پیرامون و ادامه راهبرد قبل از ۷ اکتبر را به سود ایران دانست.

وی افزود: ایران هم‌چنان در فضای خاکستری با اسرائیل درگیر است. چون فضای نامتقارن را برای ایران حفظ می‌کند. فضایی که شبکه تسلیحاتی اسرائیل و شبکه متحدان ایران در مقابل هم ایجاد می‌کنند. تحول جدید به بیان وی این است که اسرائیل فضای خاکستری را به رسمیت می‌شناسد و مستقیماً در ایران عملیات تروریستی انجام می‌دهد. خروجی آن این است که پس از تضعیف حزب‌الله و حماس پیشگیری اسرائیل به سرعت متوجه ایران خواهد شد.

او در پایان تصریح کرد: کشور ایران در حال حرکت به سمت تصاعد بحران است که خواسته ایران نیست. خروجی معادله، رویکرد آمریکا در منطقه را مشخص خواهد کرد. اگر درگیری جدی اتفاق بیافتد ایالات متحده بر علیه ایران وارد عمل می‌شود.

دکتر الهام کدخدایی سخنران دیگر این نشست در سخنرانی خود با عنوان «جنگ غزه و بازتفسیر هولوکاست؛ مقدمه ای بر استعمارزدایی از یهود» ابتدا اسرائیل را به نوعی استعمار توصیف کرد که قصد ماندن در سرزمین دیگر دارد. او با طرح این سوال که آیا حتماً باید سرزمین کسی که در حال استعمار شدن است دزدیده شود؟ ادامه داد: استعمارگر همانطور که نیازمند یک سرزمین است به یک سری انسان نیز نیاز دارد که باید بپذیرند سرزمین جدید وطن آنهاست. به تعبیر وی مردمی که این باور را در خود نهادینه کنند تبدیل به پیاده نظام استعمار می‌شوند.

وی افزود: اتفاقی که صهیونیسم به وجود آورد این بود که یک روایت تاریخی انحصاری در جهت مشروعیت بخشی به آرمان صهیونیسم شکل گرفت. در اینجا یهود ستیزی یا همان هولوکاست تبدیل به ابزاری قوی می‌شود که برای اینکه انحصار خود را تثبیت کند از آن استفاده می‌شود.

سپس او در توضیح بیشتر مفهوم استعمار گفت: استعمار را می‌توان دو طرفه در نظر گرفت. بدین معنا که ما یک سری نخبگان گروه استعماری داریم یعنی گروه اقلیتی که نهایت استفاده را می‌برند و آنها از دو گروه دیگر استفاده می‌کنند. گروه دیگر مردمی که قرار است سرزمین آنها هدف استعمار قرار بگیرد. گروه دوم همان توده‌های یهود یا مجریان پروژه استعمار هستند. بنابراین او برخی طیف‌های یهود را هم قربانی صهیونیسم دانست.

وی دو رویکرد افراطی و تفریطی برای هولوکاست یا یهودی ستیزی متصور شد و در توضیح آن گفت: نگاه افراطی همان نگاه امثال نتانیاهو است.. نگاه تفریطی که کلاً بحث هولوکاست در اروپا را منکر می‌شود. در نگاه اول هولوکاست به ابزاری برای اجبار یهودیان برای بازگشت به فلسطین است. چون آنها معتقدند اجداد آنها در فلسطین می‌زیستند. هر نوع تشبیه کشور اسرائیل به سیاست نازی‌ها نیز یهودی ستیزی تلقی می‌شود.

نکته مهم عملیات طوفان‌الاقصی به اعتقاد وی جلب توجه افکار عمومی به موضوع فلسطین است. او اضافه کرد: افراد شاخص و تاثیرگذاری در بین یهودی‌ها نظیر قشر روشنفکر و تحصیل‌کرده، هنرمندان و فیلم‌سازان، فعالان شبکه‌های اجتماعی، و بازماندگان هولوکاست نسبت به جنگ غزه معترض هستند. به بیان وی صهیونیست‌ها با راه‌اندازی رشته هولوکاست سعی می‌کنند گفتمان خود را رواج دهند. وی به ذکر چند مورد پرداخت و در جمع‌بندی صحبت‌های خود گفت: نگاه انتقادی به اسرائیل در بین یهود همیشه وجود داشته و البته به شکل‌های مختلف همیشه سرکوب شده یا کم‌رنگ نشان داده شده است. ولی با طوفان‌الاقصی این قضیه شدت گرفت.

 وی در پایان تاکید کرد: اشغال فلسطین با استعمار دوجانبه همراه بود. هم سرزمین استعمار شده است و هم یهودیان که قرار است مهاجرت کنند. به نظر می‌آید رهایی واقعی فلسطین و یهودیان و استعمارزدایی برای هر دو باید به طور هم زمان اتفاق بیفتد.

سخنران دیگر نشست دکتر منصور براتی کارشناس مسائل خاورمیانه بود. او در سخنرانی خود با عنوان «پیامدهای سیاسی و اجتماعی طوفان‌‌الاقصی در اسرائیل» گفت: کلیشه‌های جاری در مورد اسرائیل در کشورهای دیگر مورد استقبال قرار نمی گیرند.

او ضمن پرداختن به تحولات سیاسی گسترده طوفان‌الاقصی در اسرائیل به نموداری اشاره کرد که نوسان محبوبیت احزاب اسرائیلی را در طول ۲ سال اخیر پس از انتخابات نوامبر ۲۰۲۲ نشان می‌داد. او با اشاره به یکی از وقایع پس از انتخابات 2022 اسرائیل گفت: در سال ۲۰۲۳ اصلاحات قضایی دو دستگی بسیار بزرگی در جامعه اسرائیل به وجود آورد. این اختلاف سطح به وزارتخانه‌ها، ارتش و موساد هم کشیده شد. بخشی از نیروهای ذخیره در آمار رسمی ۴۰ هزار نفر ولی در آمار غیر رسمی ۴۲ هزار نفر مدتی با ارتش قطع همکاری کردند و اعتراضات تبدیل به اعتصاب و یک روز بعد نتانیاهو مجبور به عقب نشینی شد.

عملیات ۷ اکتبر بنا به توضیحات براتی، باعث شد محبوبیت حزب لیکود در طول ۲۴ سال گذشته به بدترین شرایط خود برسد. او افزود: محبوبیت این حزب به طور بی‌سایقه‌ای در نظرسنجی‌ها به زیر ۲۰ کرسی تنزل پیدا کرد و در توضیح تحولات پس از عملیات ۷ اکتبر و آغاز جنگ گفت: جناح راست شاهد کاهش شدید آراء بود. ولی از اواسط سال ۲۰۲۴ به سمت احیا رفت.

او برخی از دستاوردهای حزب لیکود در طول این سال‌ها را به این صورت برشمرد: ۱- همیشه حزب اول بود. ۲- در وضعیت ائتلافی همیشه ائتلاف جناح راست به رهبری نتانیاهو پیروز می‌شد. ۳- در انتخابات‌ها بیش از ۳۰ کرسی به دست می‌آورد. وی افزود: حزب لیکود برای مدت یک سال جایگاه حزب اول را از دست داد و باعث تضعیف آن در سطح ائتلافی شد. هنوز هم به رکورد سی کرسی نرسیده است.

وی درباره جناح میانه به رهبری گانتز که اصلی‌ترین مهره سیاسی در برابر نتانیاهو بود گفت: این حزب به دلیل ورود به ائتلاف و کابینه جنگ، پوششی برای اقدامات نتانیاهو به وجود آورد. براتی افزود: در تحولات جنگ حزب لاپید تحت‌الشعاع گانتز قرار گرفت و گانتز رهبر معنوی اپوزیسیون تلقی می‌شد.

یکی دیگر از تحولات دو ماه گذشته از نگاه وی این است که جامعه اسرائیل در حال مطالبه یک جناح راست میانه جدید است. بنت پس از کارنامه نه چندان موفق خود در ائتلاف با لاپید، رسماً در انتخابات ۲۰۱۳ شرکت نکرد. پس از کم شدن انرژی جناح میانه حزب جدید بنت و دیگر اعضای آن برای مقابله با ایران هم همکاری می‌کرد.

به بیان وی تفاوت دیگر بنت با جناح میانه این است که خطای ایجابی می‌کند. او با اینکه گرایش به جناح راست دارد با تبدیل شدن فلسطین به دولت مخالف است. ولی ابراز کرده است که پس از ۴ تا ۵ سال و پایان جنگ و کنترل امنیتی و بازسازی می‌توان به دولت شدن فلسطین نیز اندیشید. براتی در توضیح جناح چپ گفت: این جناح در شرایط فعلی تاثیرگذار ظاهر نشده است. بیشتر برون پارلمانی نقش‌آفرینی و اعتراضات علیه نتانیاهو را سازماندهی می‌کنند.

وی در پایان به توضیح مختصری از احزاب جناح راست افراطی پرداخت و گفت: حزب صهیونیسم مذهبی، اصلی‌ترین حزب جناح راست بود که در جریان جنگ کاملاً برعکس شد. حزب قدرت یهودی، خود را تقویت و تثبیت کرده است. حزب راست افراطی، که بر عملیات‌های تند مانند شهرک‌سازی در نوار غزه اصرار دارند. حزب عربی، نوسان زیادی ندارد و و از منتقدان ملایم عملیات‌های حماس است ولی جنایات اسرائیل را محکوم می‌کند.

او احزاب زیر حد نصاب را به این صورت برشمرد و به طور اختصار توضیح داد: حزب امید جدید، که نهایتاً جذب کابینه شد. حزب عربی، ضد صهیونیست است و حزب راست افراطی صهیونیسم افراطی که دارای نوسان است. وی در بیان وضعیت کلی اسرائیل گفت: باید دید بنت چه موقع بازگشت مجدد خود را به رقابت اعلام می‌کند. یا اینکه دوباره نتانیاهو به جایگاه اول بازمی‌گردد و یا در سطح ائتلافی در نظرسنجی‌ها برنده و به سطح سی کرسی می رسد.

سخنران پایانی این نشست دکتر محمدجواد اخوان به عنوان اولین دانش‌آموخته مطالعات فلسطین در سخنرانی خود با عنوان «تاثیر طوفان الاقصی و جنگ غزه بر کلان روند تحولات»، دو کلان روند سازش و مقاومت را موثر در سرنوشت فلسطین دانست و تاثیر آن را بررسی کرد.

او وقایع قبل از طوفان‌الاقصی را که از آن به روندهای پیش طوفان یاد می‌شود به این صورت برشمرد و گفت: روندی در سال‌های طولانی به خصوص در یک دهه قبل از طوفان سرعت بیشتری پیدا کرد. 1- در زمینه دیپلماسی نظامی فرهنگی و سیاسی رویدادهایی رخ داد. 2- وقوع اتفاقاتی در حوزه مقاومت تصویر کرانه باختری به عنوان یک سیاست جمهوری اسلامی. 3- مسئله غزه که در گذشته وجود داشت شتاب پیدا کرد و جنگ‌های مکرر بین غزه و اسرائیل در این موضوع اثر مضاعفی داشت. 4- موضوع حمایت‌های منطقه‌ای از مقاومت فراتر از جمهوری اسلامی به عنوان یک محور مقاومت در حمایت از فلسطین شکل گرفت.  این حمایت‌ها عمدتاً نظامی بود.

جنگ‌های مکرر ۱۵ سال اخیر از جنگ ۲۲ روزه گرفته تا طوفان‌الاقصی به بیان وی موجب جهادی شدن عرصه فلسطین شد. وی در مورد تحولات اخیر منطقه توضیح داد: تصویر عادی‌سازی که ۴ دهه در منطقه در حال پیگیری بود در سال‌های اخیر به طور جدی مطرح شد. به خصوص از دوره ترامپ به بعد در حوزه خلیج فارس وارد حوزه جدیدی شد. برای صهیونیست‌ها تعدی به مسجدالاقصی و نفی آن به عنوان مسجد مسلمانان و یهودی‌سازی قدس امری عادی بود. در صلح ابراهیم یک محله جعلی در فلسطین به نام قدس ساختند که به عنوان پایتخت فلسطین اعلام شود. این موضوع در حال نهادینه‌سازی بود و پذیرش قدس که پیوند دهنده یک میلیارد مسلمان بود به حاشیه رفت.

او در توضیح پرونده آوارگان که سالهاست لاینحل باقی مانده است گفت: در حوزه سازش راه‌حلی برای این موضوع وجود نداشته و عملاً به فراموشی سپرده شد. وی افزود: به طور کلی فلسطین در فضای نخبگانی و سیاسی در حال فراموشی بود. همسایگان و برادران عرب فلسطین در حال فراموشی آنها بودند. در غرب هم به دلیل حاکم شدن روایت خودشان در رسانه‌های جریان اصلی فراموش شده بودند.

او در ادامه تحولات اخیر منطقه و توصیف عملیات طوفان‌‌الاقصی گفت: عملیات مقاومتی در کرانه باختری که از گذشته وجود داشت در این مقطع با انگیزه بیشتری ایجاد شد تا کار توسعه پیدا کند. حس خون‌خواهی پس از ترور سنوار، الگوسازی و قهرمان‌سازی از قهرمانان مقاومت، و حمایت نظامی منطقه‌ای از فلسطین شکل گرفت. برای اولین بار یمن به عنوان یک دولت به صورت دریایی و زمینی وارد عملیات حمایت از فلسطین شد که در تاریخ منطقه‌ای بی‌سابقه بود. گروه‌های مقاومت که محدودیت‌های دیپلماتیک جمهوری اسلامی را در کنش نظامی ندارند وارد عملیات نظامی شدند و شاهد نوعی ساختارشکنی در نبرد بودیم. موضوع خودباوری در محور مقاومت تغییر پیدا کرد؛ بدین معنا که یک فلسطینی به جای دیگران تصمیم می‌گیرد. در طول یک قرن گذشته همیشه استعمارگران غربی و اعراب غیرفلسطینی برای فلسطینی‌ها تصمیم گرفتند. این ساختارشکنی بدون انجام یک عملیات متحورانه امکان‌پذیر نبود.

به عقیده وی تصمیم فلسطین به عنوان گروهی که پیش از این حق انتخاب نداشتند ارزشمند است. او حمایت بین‌المللی از ملت غزه را بی‌نظیر توصیف کرد و گفت: تهاجم موشکی جمهوری اسلامی ایران به عنوان دولت به اسرائیل نکته حائز اهمیت است.

وی در مورد آسیب‌پذیری اسرائیل از این عملیات گفت: عملیات طوفان‌الاقصی ناپایداری اسرائیل را نشان داد. اینکه مقامات آمریکایی وارد میدان شدند تا آن را مدیریت کنند نکته حائز اهمیتی بود. سانسور فلسطین در رسانه‌ها از بین رفته و ناچارند که به عنوان اولین خبر در دنیا به آن بپردازند.

اخوان در بحث سازش گفت: ترورهای اسرائیل در ایران عمدتا بی‌پاسخ گذاشته شده است. سوریه نیز همانند ایران تهاجم‌های اسرائیل را پذیرفته و عکس‌العملی نشان نمی‌دهد. حامیان سازش در فلسطین به حاشیه رفتند. در قبل هم گرایش عمومی جامعه فلسطین به سمت گروه‌های مقاومت بود. هدف اسرائیل در جهت خلع سلاح گروه مقاومت تا به امروز موفق نبوده است. ۴۰ سال پیش در جریان تلاش اسرائیل برای حذف گروه‌های مقاومت جریان جدیدی به نام گروه مقاومت لبنان شکل گرفت.

وی در پایان ابراز تاسف کرد: با اینکه ما در ایران روز جهانی قدس داریم و فلسطین موضوع اول سیاست خارجی ما است، یکی از موضوعات مظلوم در حوزه نخبگانی است. کم کاری در میان مسئولان و هزینه‌های بالای کار نخبگانی در این حوزه، و کم کاری دستگاه‌های فرهنگی به دلیل عدم جسارت هنرمندان تراز اول در کار برای این موضوع نیز یکی از معضلات جامعه ایران است.

این نشست با پرسش و پاسخ حضار به اتمام رسید.

سایت انجمن ایرانی مطالعات جهان